محل تبلیغات شما

 

چن دقیقه پیش در عمق نسبتا خوبی از خستگی لپ تابو بستم و مسواک زدم و اومدم دراز کشیدم. تو دسشویی تو آینه دیدم به خاطر چن ساعت پشت لپ تاب کد زدن یکم زیر چشام سیاه شده و باورش برای خودمم سخت بود که چرا خوشحال شدم! چی از سیاهی زیر چشم بر اثر کد پایتون زدن جذاب تر؟! داشتم فک میکردم شاید برا ارشد کامپیوتر خوندم. اونی که دوسش دارم و ازش لذت میبرم و نمیفهمم ساعت کی دوازده شد و از دوازده گذشت.

الانکه اینو مینویسم یه باد خنک پاییزی تو اتاقه و من زیر پتو ام و تو کوچه یه کامیونی که نمیدونم این وقت شب چیکار میکنه سرصدا میکنه و بچها رو تختاشون خوابن و من سر شب برا هممون پاستا درست کردم و چقد چسبید و با اینکه دلمون میخواست آنابل ببینیم هرکدوممون پاشدیم رفتیم پای تمرین و تحقیق خودمون و چقد خوبه روز و شبای دانشجویی. اگه بتونم احساس گناه نکنم با گفتن این جمله خیلی خوبه!: من از این روزا از روزای تابستون بیشتر لذت نبرم کمتر نیست.

فردا هفت و چلوپنج با ا.پ کلاس توانبخشی دارم و کلاسش جذابه و میتونم نه و ربع تا دهوچلو پنج یکم بخوابم و دهوچلوپنج پردازش تصویر دارم و چیزی نخوندم ازش و امضای استادشو که استاد مشاورمه دیروز جعل کردم چون سر کلاس بود و من امضاشو میخواستم و معاون آموزشی دانشکده مون سفر بود امضای اونم جعل کردم برای درسی که تهشم نگرفتمش چون امتحانش با پردازش تصویر عزیزم تداخل داشت!

سر ماشین لرنینگ امروز اومدم خیر سرم واژه های انگلیسی مترادف با چیزایی که میخواستم بگمو به کار ببرم به جای تراینگِل گفتم تراینگَل و واژه ی بعدیرم اشتباه گفتم که خودم بین حرف زدنم خنده م گرفت ویی برام تو دانشکده ی غریبه نموند. باز خوبه نخندیدن بچهای خودمون بودن حتما یه تیکه ای مینداختن.

سر آز الک دو چن ساعت مشغول بستن و دیباگ کردن یه مدار بودیم که تهشم فهمیدیم آی سیا مشکل دارن ولی اصلا منکه اصا خسته نشدم و خوش گذشت و اومدم ظرفارو شستم و کلی تو کلاس خندیده بودیم

پ.ن: چقد نسکافه کوچولو و لیوان هات چاکلت سر آز چسبید /

چقد این روزا رو دوس دارم

تو ,سر ,چقد ,یه ,اومدم ,ساعت ,دارم و ,و من ,چن ساعت ,و اومدم ,جعل کردم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها